شیوه ی دلبری و ناز،اگر سوخت مرا
غمزه ی چشم سیاه تو بیاموخت مرا
صف مژگان همه آراستی از جانب دل
خم ابروی کمان تو سپر دوخت مرا
سر فرو برده چو شمعی به گریبان بودم
شعله ی سرکش عشق تو بر افروخت مرا
من که پر میزد از آهم،غم هستی به فلک
آهی از سینه برآوردی و پر سوخت مرا
خط و خال و خط و ابروی تو ای مونس جان
ز تماشای جهان،راه نظر دوخت مرا
دل غم دیده به سرپنجه ی سیمین تو بود
لب لعل تو غزلهای تر آموخت مرا
C†?êmê§ |